سلام 
اشکال از مدم بود
درست شد.
راستش تو این مدت حوصله هیچ کس و هیچ چیزو نداشتم.
الانم چیزی برای گفتن ندارم!
اومدم ببینم چه خبره؟
هنوزم ماسکها به چهره هاست؟
هنوزبعضیا حرف دلشونو نمیزنن؟
هنوز ...
هنوز...
اما انگار بعضیایه چیزایی فهمیدن!
یه تکونایی خوردن!
دل از خیلی چیزا کندن!
به چیزای جدید فکر میکنن.
یا اینکه نا امیدن.
این خیلی عالیه!
شکست...
تازه اول راهیم.
تازه سحر نزدیک است!
تازه داریم میفهمیم هیچیم.
هیچ.
هیچ.
هیچ...
اما یه چیزی هست...یه چیزی تو تاریکی دلامون...
هنوز سو سو میزنه
که نمیتونیم بگیم نیست
که اگه نباشه هیچی نیست
که اگه باشه همه چی هست.
که نفهمیدنش قشنگه.
من که هیچی برای گفتن نداشتم چقدر ور زدم!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد