دارم میرم یه جای دور.
جایی که دست هیچ آدمیزادی بهم نرسه.
هرچی فکر میکنم کارایی که باهام کردن
قابل بخشش نیست.
باید برم...شاید بتونم فراموش کنم.
اگه دیگه نیومدم نگرانم نشید.
تا کی؟
تا دنیادنیاست.
تا وقتی که ظلم هست.
تا انسان وجود داره ستم وبی عدالتی وجود داره
هیچ کس نمیخواد کاری بکنه.
میرم همونطور که خیلیا رفتن
شاید با رفتن من یه چیزی عوض بشه
میرم به امید آزادی
به امید بهبود جهان
شاید روزی
مردی از خویش برون آیدو کاری بکند.
دارم به این نتیجه میرسم که اگه از کمر به بایین نداشتیم...
بهتر معنی محبت رو میفهمیدیم!
اینجوری به هر کسی نمیشه گفت دوست دارم.
با عرض معذرت از خوانندگان محترم بخاطر صراحت کلام.
دین چیزی جز محبت نیست.
اما چه میشه کرد بعضیا دوست ندارن دوسشون داشته باشی!
ترجیح میدن نماز بخونی روزه بگیری حج بری
کاری هم به کارشون نداشته باشی!
شاید اگه به حرفت گوش کنن مجبور میشن قفس اعتقاداتشونو
باز کنن.
درک میکنم کار سختیه.
باشه سعی میکنم یه مدت کسی رو دوست نداشته باشم.
با اینکه هر بزرگی از امام تا شاعر حرفشون اینه که
دین
چیزی جز
محبت
نیست.